«در پانسیونم یک سگ دورگهی بیارزش داشتم. موی پرپشتی داشت که حتی تابستان هم نمیریخت. وضع تاسفآوری داشت که آخرش ناچار شدم آن را بزنم. اما درست همان وقتی که میخواستم موهای چیده شده را دور بریزم، سگ - نمیدانم در ذهنش چه میگذشت - زوزهی رقتانگیزی کشید، مقداری از موها را بهدهان گرفت و بهطرف لانهاش دوید. شاید حس میکرد که مو قسمتی از تن اوست و نمیخواست از آن جدا شود. دارم از موها حرف میزنم. مشتی مو. متوجهی؟ دارم سعی میکنم حالیت کنم که دلبستگی بیهوده به یک مشت مو چقدر بیمعناست.»• صفحه ۶۹#زن_در_ریگ_روانکوبو آبه
-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*
از من به شما نصیحت
هرگز ،تمامتان را برای هیچ کس رو نکنید
از همان اول قضیه
راه و بیراه نگویید که دیوانه ی ِعطر تنش
و مجنون بوی موهایش شده اید
هیچ چیز نگویید،ساکت و آرام
کنارش ثانیه ها را بگذرانید
و اجازه دهید برای شنیدن یک عزیزم از دهانتان تشنه باشد
آدم ها اول هر قصه ای عاشق آدمهای احساساتی اند
آنها که مدام دوستت دارم میگویند و دوستت دارم را ثابت میکنند
بعد ها ولی دلزده میشوند از کسی که احساساتش را بروز میدهد
از کسی که دوست داشتنش را روی زبان می آورد
آدمها تکلیفشان با خودشان معلوم نیست
امروز بال بال میزنند که نگاهشان کنید،علاقشان را ببینید و چشم های پر ذوقشان را نادیده نگیرید
فردا،چشم هایشان را روی همه چیز
هر چه بوده و نبوده
روی دوستت دارم ها
روی دلبستگی ها
روی وابستگی ها
میبندند و میروند
میروند
سراغِ کسی که تمامش رو نشده باشد
سراغِ کسانی که دوستت دارم نمیگویند
و علاقه اشان حتی از چشم هایشان هم معلوم نیست
-.*-.*-.*-.*-.*-.*-.*
فاطمه جوادی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
اگه به لباس کلاس پنجم دبستانتون فکر کنید ، معمولاً هیچ دلبستگی عاطفی به اون ندارین
تنها به چشم یک خاطره به اون نگاه می کنین ، همه ی خاطرات ما باید به همین شکل باشند . بگذارید خاطره فقط خاطره بماند
باید سعی کنیم دلبستگیهای عاطفیمون رو با خاطرات بدمون رها کنیم ! خیلی از ما در اعماق وجودمون هنوز خاطرات بدمون رو دوست داریم
اگه اینطور نیست پس چرا هنوز گاهگاهی توی خلوتتون به اون فکر می کنید و نمی تونید اونها رو رها کنید ؟
برای این کار اولین کاری که باید انجام بدین ، تهیه ی یک لیست از تمام چیزهایی است که می خواهید رها کنید
لیست خاطرات بد، .عادات بد و خلاصه هر چیزی که آزارتون می ده رو بنویسید و زیر اونها بنویسید
" من مشتاقم نیاز به وابستگی به همه ی اینها را رها کنم "
از خودتون بپرسید چقدر مشتاق انجام این کار هستید؟
به واکنشهای بدن و درونتون توجه کنید
از خودتون بپرسید برای این رها کردن چه کارهایی باید بکنم؟
بعد اینها رو پاره کنید و دور بریزید
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
بعدها نام مرا باران و باد
نرم می شویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می ماند به راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ
فروغ فرخزاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
جیره ی سیگارم را بدهید
وتنهایم بگذارید
با پیاده روی عصرگاهی
درمن تیمارستانی قصد شورش دارد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
غمگین ترین درد، مرگ نیست
دلبستگی به کسی است
که بدانی هست اما
اجازه ی بودن در کنارش را نداری
یاشار عبدالملکی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد
می خواهمت هنوز
و به جان دوست دارمت
فروغ فرخزاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
باید بدانیم که
اگر زنی سرش را
روی بازوان مردی گذاشت
امنیت زن نیست
آرامش مرد است
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
می شوم بیدار و
می بینم
کنارم نیستی
حسرتت سر می گذارد
بی تو بر بالین ِ من
حسین منزوی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دل های ماکه بهم نزدیک باشد
دیگرچه فرقی میکندکه کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می ترسم
احمد شاملو
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زخم ها حافظه دارند
پس از خوب شدن هم
به یاد می آورند
مورات هان مونگان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بوی عطری آشنا
تو را
یک روز بیدار خواهد کرد
حتی اگر یک عمر
خوابیده باشی
زیر سنگی سرد
رضا کاظمی